کاربر:Basileus Megas/تاریخ پاکستان (۱۹۴۷–تاکنون)
تاریخ جمهوری اسلامی پاکستان، از ۱۴ اوت ۱۹۴۷ زمانی آغاز شد که این کشور در قالب قلمرو پاکستان در داخل کشورهای مشترک المنافع بریتانیا در نتیجه جنبش پاکستان و تقسیم هند ، به وجود آمد. در اما تاریخ مردم پاکستان بر اساس گاهشماری رسمی دولت پاکستان با حاکمیت مسلمانان بر شبه قاره هند توسط محمد بن قاسم ثقفی[۱] آغاز میشود و در دوران امپراتوری گورکانی به اوج خود میرسد. در سال ۱۹۴۷، قلمرو پاکستان شامل دو سرزمین، پاکستان غربی (پاکستان امروزی) و پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) میشد. محمد علی جناح، رئیس اتحادیه مسلمانان سراسر هند و که بعداً تبدیل به حزب مسلم لیگ شد، فرماندار کل پاکستان بود و لیاقت علی خان، دبیرکل مسلم لیگ نیز، نخستوزیر شد. قانون اساسی ۱۹۵۶، پاکستان را به کشوری دموکراتیک اسلامی تبدیل کرد.
پاکستان در سال ۱۹۷۱ با جنگ داخلی و مداخله نظامی هند مواجه شد که منجر به جدایی پاکستان شرقی، کشوری که بعدا بنگلادش نام پیدا کرد شد. این کشور همچنین دارای اختلافات ارضی حل نشده با هند است که منجر به چهار درگیری شدهاست. پاکستان در جنگ سرد ارتباط نزدیکی با ایالات متحده داشت. در جنگ افغانستان و شوروی، از مجاهدین سنی حمایت کرد و نقش حیاتی در شکست نیروهای شوروی داشت و آنها را مجبور به عقبنشینی از افغانستان کرد. این کشور همچنان با مشکلات چالشبرانگیز از جمله تروریسم، فقر، بی سوادی، فساد و بیثباتی سیاسی مواجه است. تروریسم ناشی از جنگ افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ به اقتصاد و زیرساختهای کشور آسیب زیادی وارد کرد.
پاکستان یک قدرت هسته ای و همچنین یک کشور دارای سلاح هسته ای است، که در پاسخ به پنج آزمایش هسته ای رقیب خود، جمهوری هند در ماه مه ۱۹۹۸، شش آزمایش هسته ای انجام دادهاست. پنج آزمون اول در ۲۸ مه و ششمین آزمایش در ۳۰ مه انجام شد. پاکستان با این جایگاه هفتمین جهان، دومین کشور جنوب آسیا و تنها کشور جهان اسلام است. پاکستان همچنین دارای ششمین نیروهای مسلح دائمی در جهان است و مقدار زیادی از بودجه خود را صرف دفاع میکند. پاکستان عضو مؤسس سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه همکاریهای منطقهای جنوب آسیا و ائتلاف نظامی اسلامی ضد تروریسم و همچنین عضو بسیاری از سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد، سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه کشورهای همسود، اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا، سازمان همکاری اقتصادی و بسیاری از سازمانهای دیگر میباشد.
پاکستان یک قدرت منطقهای و متوسط است که در میان اقتصادهای نوظهور و پیشرو در رشد جهان قرار دارد و یکی از بزرگترین و سریعترین رشد طبقه متوسط جهان از آن حمایت میکند. این کشور دارای یک اقتصاد نیمه صنعتی با بخش کشاورزی به خوبی یکپارچه است. این کشور یکی از یازده قدرت آینده است، گروهی متشکل از یازده کشور که همراه با کشورهای بریک، پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به بزرگترین اقتصادهای جهان در قرن بیست و یکم دارند. بسیاری از اقتصاددانان و اتاقهای فکر پیشنهاد کردند که تا سال ۲۰۳۰ پاکستان تبدیل به ببر آسیایی شود و دالان اقتصادی پاکستان–چین نقش مهمی در آن ایفا خواهد کرد. از نظر جغرافیایی نیز پاکستان یک کشور مهم و منبع ارتباط خاورمیانه، آسیای میانه، جنوب آسیا و شرق آسیا است.
جنبش پاکستان[ویرایش]
رهبران مهم مسلم لیگ تأکید کردند که پاکستان یک «مدینه جدید» خواهد بود، به عبارت دیگر دومین دولت اسلامی پس از ایجاد میثاق مدینه توسط پیامبر اسلام که بعداً به خلافت راشدین تبدیل شد، تأسیس شد. پاکستان عموماً به عنوان یک مدینه فاضله اسلامی، جانشین خلافت اسلامی منقرض شده و رهبر و حافظ کل جهان اسلام تصور میشد. علمای اسلامی در مورد اینکه آیا امکان دارد پاکستان پیشنهادی واقعاً به یک کشور اسلامی تبدیل شود، بحث کردند.[۲][۳]
انگیزه و دلیل دیگر نهضت پاکستان و نظریه دو ملت، ایدئولوژی مسلمانان پیش از تقسیم و رهبران مسلم لیگ از جمله محمد علی جناح و اقبال لاهوری این است که حاکمیت مسلمانان در جنوب آسیا را دوباره برقرار کنند. یک بار جناح در سخنرانی خود گفت:
The Pakistan Movement started when the first Muslim (Muhammad bin Qasim) put his foot on the soil of Sindh, the gateway of Islam in India.[۴][۵]
— Muhammad Ali Jinnah
به همین دلیل است که جناح پس از اورنگزیب توسط پاکستانیها «حاکم بزرگ مسلمان» در شبهقاره هند محسوب میشود.[۶] همچنین به همین دلیل است که گاهشماری رسمی دولت پاکستان اعلام میکند که پایه و اساس پاکستان در سال ۷۱۲ میلادی[۱] توسط محمد بن قاسم پس از فتح سند بنا نهاده شد و این فتوحات در اوج خود تمام شبه قاره هند را در دوران،امپراتوری گورکانی فتح کردند. .
در حالی که رهبری ارشد کنگره ملی هند به دنبال جنبش ترک هند در سال ۱۹۴۲ زندانی شده بود، بحثهای شدیدی در میان مسلمانان بر سر ایجاد یک میهن جداگانه وجود داشت.[۳] کنفرانس مسلمانان آزاد سراسر هند نماینده مسلمانان ناسیونالیستی بود که در آوریل ۱۹۴۰ در دهلی گرد هم آمدند تا حمایت خود را از یک هند متحد اعلام کنند. اعضای آن شامل چندین سازمان اسلامی در هند و همچنین ۱۴۰۰ نماینده مسلمان ملیگرا بودند.[۷] دیوبندیها و علمای آنها که توسط حسین احمد مدنی رهبری میشد، با ایجاد پاکستان و نظریه دو ملت مخالف بودند و در عوض ملیگرایی مرکب و وحدت هندو و مسلمانان را تبلیغ میکردند. از نظر آنها مسلمانان و هندوها میتوانستند یک ملت باشند و مسلمانان فقط یک ملت از خود به معنای دینی بودند و نه به معنای سرزمینی. برخی از دیوبندیها مانند اشرف علی ثنوی، مفتی محمد شفیع و شبیراحمد عثمانی با موضع جمعیت علمای هند مخالفت کردند و از خواست مسلم لیگ مبنی بر ایجاد وطن جداگانه برای مسلمانان حمایت ک��دند.[۸] بسیاری از بریلوی و علمای آنها، اگرچه نه همه علمای بریلوی، از ایجاد پاکستان حمایت کردند. حزب مسلم لیگ حامیان جدایی طلبان، پیر و علمای سنی را بسیج کرد تا نشان دهند که دیدگاه آنها مبنی بر اینکه تودههای مسلمان هند خواهان کشوری جداگانه هستند، در نظر آنها اکثریت است.[۸] آن دسته از بریلویها که از ایجاد یک سرزمین مسلمان جداگانه در هند مستعمره حمایت کردند، معتقد بودند که هرگونه همکاری با هندوها نتیجه معکوس خواهد داشت.
مسلمانانی که در استانهایی زندگی میکردند که از نظر جمعیتی در اقلیت بودند، مانند استانهای متحد که در آن مسلمانان لیگ از حمایت مردمی برخوردار بودند،[۹] توسط جناح اطمینان یافتند که میتوانند در هند بمانند، به پاکستان مهاجرت کنند یا به زندگی در هند ادامه دهند، اما شهروندان پاکستانی مسلم لیگ نیز نظریه جمعیت گروگان را مطرح کرده بود. بر اساس این نظریه، امنیت اقلیت مسلمان هند با تبدیل اقلیت هندو در پاکستان پیشنهادی به یک جمعیت «گروگان» تضمین میشود که در صورت آسیب دیدن مسلمانان در هند، با خشونت انتقامجویانه به هندوها پاسخ میدهند میگیرند.[۳]
خواست پاکستان باعث شد که مسلم لیگ در مقابل کنگره و انگلیس قرار بگیرد. در انتخابات مجلس مؤسسان در سال ۱۹۴۶، مسلم لیگ ۴۲۵ کرسی از ۴۹۶ کرسی در نظر گرفته شده برای مسلمانان را به دست آورد و ۸۹٫۲ درصد از کل آرا را به دست آورد. کنگره تاکنون از تأیید ادعای مسلم لیگ مبنی بر نمایندگی مسلمانان هند خودداری کرده بود، اما در نهایت پس از نتایج این انتخابات به ادعای لیگ به رسمیت شناخته شد. تقاضای مسلم لیگ برای ایجاد پاکستان با حمایت گسترده مردمی از سوی مسلمانان هند، به ویژه مسلمانانی که در استانهایی زندگی میکردند که در آن اقلیت بودند، مواجه شد. انتخابات ۱۹۴۶ در هند بریتانیا اساساً یک همهپرسی میان مسلمانان هند بر سر ایجاد پاکستان بود.[۱۰]
بریتانیاییها، در حالی که یک سرزمین مسلمان جداگانه را تأیید نمیکنند، از سادگی یک صدای واحد برای صحبت از طرف مسلمانان هند قدردانی میکنند. برای حفظ وحدت هند، بریتانیا طرح مأموریت کابینه را تنظیم کرد. بر اساس این طرح، هند متحد میماند، اما با گروههای جداگانه ای از استانهای خودمختار هندو و اکثریت مسلمان، به شدت غیرمتمرکز میشود. مسلم لیگ این طرح را از آنجایی که حاوی «ماهیت» پاکستان بود پذیرفت، اما کنگره آن را رد کرد. پس از شکست طرح مأموریت کابینه، جناح از مسلمانان خواست تا روز اقدام مستقیم را برای ایجاد پاکستان جداگانه برگزار کنند. روز اقدام مستقیم به شورشهای خشونتآمیز بین هندوها و مسلمانان در کلکته تبدیل شد. شورشهای کلکته با شورشهای شدید جمعی در نواخالی، بیهار، گرهموکتشوار و راولپندی همراه شد.
آتلی، نخستوزیر بریتانیا، لرد لوئیس مونتباتن را به عنوان آخرین نایب السلطنه هند منصوب کرد، او وظیفه نظارت بر استقلال هند بریتانیا را تا ژوئن ۱۹۴۸، با تأکید بر حفظ یک هند متحد، اما با اختیار تطبیق برای تضمین خروج بریتانیا با حداقل شکست، به او واگذار کرد.[۱۱] رهبران بریتانیا از جمله مونت باتن از ایجاد پاکستان حمایت نکردند اما نتوانستند جناح را متقاعد کنند. مانت باتن بعداً اعتراف کرد که اگر میدانست که جنا بر اثر سل میمیرد، احتمالاً در ایجاد پاکستان خرابکاری میکرد.
اندکی پس از ورود، مونتباتن به این نتیجه رسید که وضعیت حتی برای آن انتظار کوتاه بسیار ناآرام است. اگرچه مشاوران او طرفدار انتقال تدریجی استقلال بودند، مونت باتن تصمیم گرفت تنها راه پیش رو انتقال سریع و منظم استقلال قبل از پایان سال ۱۹۴۷ است. از نظر او، دیگر به معنای جنگ داخلی است.[۱۲] نایب السلطنه نیز عجله کرد تا بتواند به دورههای فنی ارشد نیروی دریایی خود بازگردد.[۱۳][۱۴] در جلسه ای در ماه ژوئن، نهرو و ابوالکلام آزاد به نمایندگی از کنگره، جناح نماینده مسلمانان لیگ، بهیمراو رامجی آمبدکار نماینده جامعه دست نخورده و استاد تارا سینگ به نمایندگی از سیکها، با تقسیم هند بر اساس خطوط مذهبی موافقت کردند.
ایجاد پاکستان[ویرایش]
در ۱۴ اوت 1947 (۲۷ رمضان سال ۱۳۶۶ میلادی) پاکستان استقلال یافت. روز بعد هند استقلال یافت. دو استان هند بریتانیا، پنجاب و بنگال، بر اساس خطوط مذهبی توسط کمیسیون رادکلیف تقسیم شدند. گفته میشود که لرد مونت باتن بر کمیسیون رادکلیف تأثیر گذاشتهاست تا خطوط را به نفع هند ترسیم کند.[۱۵][۱۶] بخش غربی پنجاب عمدتاً مسلمان به پاکستان رفت و بخش شرقی آن عمدتاً هندو و سیک به هند رفت، اما اقلیتهای مسلمان قابل توجهی در بخش شرقی پنجاب و اقلیتهای سبک هندو و سیک در نواحی غربی پنجاب زندگی میکردند.
هیچ تصوری وجود نداشت که انتقال جمعیت به دلیل تقسیمبندی ضروری باشد. انتظار میرفت اقلیتهای مذهبی در ایالتهایی که خود را در آن زندگی میکردند بمانند. با این حال، استثنایی برای پنجاب در نظر گرفته شد که در سایر استانها صدق نمیکرد. شورش شدید جمعی در پنجاب، دولتهای هند و پاکستان را مجبور کرد تا با تبادل اجباری جمعیت اقلیتهای مسلمان و هندو/سیک ساکن پنجاب موافقت کنند. پس از این تبادل جمعیت، تنها چند هزار هندو از طبقه پایین در پنجاب پاکستان باقی ماندند و تنها جمعیت اندکی مسلمان در شهر مالرکوتلا در بخش پنجاب هند باقی ماندند.[۱۷] اشتیق احمد، دانشمند علوم سیاسی، میگوید که اگرچه مسلمانان خشونت را در پنجاب آغاز کردند، اما تا پایان سال ۱۹۴۷ تعداد مسلمانانی که توسط هندوها و سیکها در شرق پنجاب کشته شده بودند، بیشتر از تعداد هندوها و سیکهایی بود که توسط مسلمانان در پنجاب غربی کشته شده بودند.[۱۸][۱۹][۲۰] نهرو در ۲۲ اوت به گاندی نوشت که تا آن زمان دو برابر تعداد مسلمانان در پنجاب شرقی از هندوها و سیکها در پنجاب غربی کشته شده بود.
بیش از ده میلیون نفر از مرزهای جدید مهاجرت کردند و بین ۲۰۰۰۰۰ تا 2000000[۲۱][۲۲] نفر در جریان خشونتهای جمعی در پنجاب جان باختند که برخی از محققان آن را «نسل کشی تلافی جویانه» توصیف کردند. بین ادیان[۲۳] دولت پاکستان مدعی شد که ۵۰۰۰۰ زن مسلمان توسط مردان هندو و سیک ربوده شده و مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند و به همین ترتیب دولت هند نیز ادعا کرد که مسلمانان ۳۳۰۰۰ زن هندو و سیک را ربوده و مورد تجاوز جنسی قرار دادهاند. دو دولت با بازگرداندن زنان ربوده شده موافقت کردند و هزاران زن هندو، سیک و مسلمان در دهه ۱۹۵۰ به خانوادههای خود بازگردانده شدند. اختلاف بر سر کشمیر به جنگ اول بین هند و پاکستان تبدیل شد. با کمک سازمان ملل متحد (سازمان ملل متحد) جنگ پایان یافت اما به مناقشه کشمیر تبدیل شد که تا تاریخ ۲۰۲۱[بروزرسانی] حل نشد.
۱۹۴۷–۱۹۵۸: اولین دوره دموکراتیک[ویرایش]
![](https://cdn.statically.io/img/upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cc/Jinnah1945c.jpg/203px-Jinnah1945c.jpg)
در سال ۱۹۴۷، پدران بنیانگذار پاکستان موافقت کردند که لیاقات علی خان را به عنوان اولین نخستوزیر کشور، با محمد علی جناح به عنوان اولین فرماندار کل و رئیس پارلمان ایالتی منصوب کنند.[۲۴] مونت باتن پیشنهاد کرده بود که به عنوان فرماندار کل هند و پاکستان خدمت کند اما جناح این پیشنهاد را رد کرد. هنگامی که جناح در سال ۱۹۴۸ بر اثر سل درگذشت،[۲۵] محقق اسلامی مولانا شبیر احمد عثمانی، جناح را بزرگترین مسلمان پس از اورنگ زیب امپراتور مغول توصیف کرد.
عثمانی از پاکستانیها خواست که پیام جناح مبنی بر «وحدت، ایمان و انضباط» را به خاطر بسپارند و برای تحقق رؤیای او تلاش کنند:
to create a solid bloc of all Muslim states from Karachi to Ankara, from Pakistan to Morocco. He [Jinnah] wanted to see the Muslims of the world united under the banner of Islam as an effective check against the aggressive designs of their enemies.[۲۶]
اولین گام رسمی برای تبدیل پاکستان به یک دولت اسلامی ایدئولوژیک در مارس ۱۹۴۹ زمانی که لیاقت علی خان قطعنامه اهداف را در مجلس مؤسسان ارائه کرد برداشته شد. قطعنامه اهداف اعلام کرد که حاکمیت بر کل هستی از آن خداوند متعال است. حمایت از قطعنامه اهداف و تبدیل پاکستان به حکومت اسلامی توسط مولانا شبیری احمد عثمانی، عالم (علم) محترم دیوبندی که در سال ۱۹۴۹ منصب شیخ الاسلام را در پاکستان اشغال کرد و مولانا مودودی از جماعت منصوب شد. اسلامی.
![](https://cdn.statically.io/img/upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/88/Liaquat_Ali_Khan_1945.jpg/194px-Liaquat_Ali_Khan_1945.jpg)
![](https://cdn.statically.io/img/upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/95/Nawabzada_Liaquat_Ali_Khan_President_Truman.jpg/220px-Nawabzada_Liaquat_Ali_Khan_President_Truman.jpg)
مسلمانان هندی از استانهای متحد، استان بمبئی، استانهای مرکزی و سایر مناطق هند در طول دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به مهاجرت خود به پاکستان ادامه دادند و عمدتاً در شهر سند، به ویژه در اولین پایتخت کشور جدید، کراچی، ساکن شدند.[۱۷] نخستوزیر علی خان دولت قدرتمندی را تأسیس کرد و به زودی پس از به دست آوردن این مقام باید با چالشهایی روبرو میشد.[۲۴] وزیر دارایی ویکتور ترنر اولین سیاست پولی کشور را با ایجاد بانک دولتی، اداره آمار فدرال و هیئت فدرال درآمد برای بهبود دانش آماری، امور مالی، مالیات و جمعآوری درآمد در کشور اعلام کرد. همچنین مشکلاتی وجود داشت زیرا هند در ۱ آوریل ۱۹۴۸ آب دو کانال سرکشی در سمت پنجاب را به پاکستان قطع کرد و همچنین از تحویل پاکستان به سهم خود از داراییها و سرمایههای هند متحد که دولت هند پس از گاندی آزاد کرد، خودداری کرد. تحت فشار قرار دادن
مشکلات سرزمینی با همسایه افغانستان بر سر مرز پاکستان و افغانستان در سال ۱۹۴۹ و با هند بر سر خط کنترل در کشمیر به وجود آمد.[۲۴] زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به رهبری جوزف استالین از تقسیمی که پاکستان و هند را ایجاد کرد استقبال نکرد، به رسمیت شناختن دیپلماتیک به یک مشکل تبدیل شد. دولت شاهنشاهی ایران اولین کشوری بود که در سال ۱۹۴۷ پاکستان را به رسمیت شناخت.[۲۷] در سال ۱۹۴۸، بن گوریون اسرائیل یک پیک مخفی به جناح فرستاد تا روابط دیپلماتیک برقرار کند، اما جناح هیچ پاسخی به بن گوریون نداد.
پاکستان پس از به دست آوردن استقلال، روابط دوجانبه را با سایر کشورهای مسلمان به شدت دنبال کرد و از صمیم قلب برای رهبری جهان اسلام یا حداقل رهبری در دستیابی به وحدت آن تلاش کرد. برادران علی درصدد بودند تا پاکستان را به عنوان رهبر طبیعی جهان اسلام معرفی کنند، تا حد زیادی به دلیل جمعیت زیاد و قدرت نظامی آن. خلیقزمان، یکی از رهبران عالیرتبه مسلمانان لیگ، اعلام کرد که پاکستان همه کشورهای مسلمان را در اسلامستان - یک نهاد پاناسلامیک - گرد هم خواهد آورد. آمریکا که با ایجاد پاکستان موافق نبود، مخالف این نظر بود و کلمنت آتلی، نخستوزیر انگلیس، در آن زمان با بیان اینکه از ترس اتحاد جهان اسلام، آرزوی اتحاد مجدد هند و پاکستان را داشت، نظرات بینالمللی را ابراز کرد. از آنجایی که بیشتر کشورهای عربی در آن زمان در حال بیداری ناسیونالیستی بودند، جذابیت چندانی در آرمانهای پان اسلامی پاکستان وجود نداشت. برخی از کشورهای عربی پروژه «اسلامستان» را تلاش پاکستان برای تسلط بر سایر کشورهای مسلمان میدانستند. پاکستان به شدت از حق تعیین سرنوشت مسلمانان در سراسر جهان دفاع کرد. تلاش پاکستان برای جنبشهای استقلال طلبانه اندونزی، الجزایر، تونس، مراکش و اریتره چشمگیر بود و در ابتدا منجر به ایجاد روابط نزدیک بین این کشورها و پاکستان شد.
جناح در یک سخنرانی در سال ۱۹۴۸ اعلام کرد که «اردو به تنهایی زبان دولتی و زبان فرانک در ایالت پاکستان خواهد بود»، اگرچه در همان زمان خواستار این شد که زبان بنگالی زبان رسمی استان بنگال باشد.[۲۸] با این وجود، تنشها در بنگال شرقی شروع به افزایش کرد.[۲۸] سلامت جناح بیشتر بدتر شد و در سال ۱۹۴۸ درگذشت. رهبر بنگالی، سر خواجه ناظم الدین به عنوان فرماندار کل پاکستان جانشین شد.[۲۹]
![](https://cdn.statically.io/img/upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c7/Khawaja_Nazimuddin.jpg/237px-Khawaja_Nazimuddin.jpg)
در جریان یک راهپیمایی سیاسی گسترده در سال ۱۹۵۱، نخستوزیر علی خان ترور شد و ناظم الدین دومین نخستوزیر شد.[۲۴] تنشها در پاکستان شرقی در سال ۱۹۵۲ به اوج خود رسید، زمانی که پلیس پاکستان شرقی به دانشجویان معترض برای دریافت زبان بنگالی برای برخورداری از وضعیت برابر با اردو تیراندازی کرد. این وضعیت توسط ناظم الدین کنترل میشد که با صدور یک معافیت به زبان بنگالی وضعیت مساوی اعطا کرد، حقی که در قانون اساسی ۱۹۵۶ تدوین شده بود. در سال ۱۹۵۳ به تحریک احزاب مذهبی، شورشهای ضد احمدیه درگرفت که منجر به کشته شدن بسیاری از احمدیها شد. این شورشها در سال ۱۹۵۴ توسط دادگاه دو نفره تحقیق بررسی شد، که مورد انتقاد جماعت اسلامی، یکی از احزاب متهم به تحریک شورش قرار گرفت. این رویداد منجر به اولین حکومت نظامی در کشور شد و تاریخ مداخله نظامی در سیاست و امور غیرنظامی کشور را آغاز کرد. در سال ۱۹۵۴ برنامه بحثبرانگیز یک واحد توسط آخرین نخستوزیر پاکستان مسلمان لیگ (PML) علی بوگرا تحمیل شد و پاکستان را بر اساس مدل ژئوپلیتیک آلمان تقسیم کرد.[۳۰] در همان سال اولین انتخابات قانونگذاری در پاکستان برگزار شد که در آن کمونیستها کنترل پاکستان شرقی را به دست گرفتند. نتایج انتخابات ۱۹۵۴ تفاوتهای ایدئولوژیکی بین پاکستان غربی و شرقی را روشن کرد و پاکستان شرقی تحت تأثیر حزب کمونیست با شرامیک کریشاک ساماجبادی دال (حزب کارگران) و اتحادیه عوامی متحد شد.[۳۱] حزب جمهوریخواه طرفدار آمریکا اکثریت را در غرب پاکستان به دست آورد و دولت PML را برکنار کرد.[۳۱] پس از رای اعتماد به پارلمان و اعلام قانون اساسی ۱۹۵۶، که پاکستان را به عنوان یک جمهوری اسلامی تأیید کرد، دو شخصیت برجسته به عنوان اولین رهبران بنگالی، نخستوزیر و رئیسجمهور شدند. حسین سهروردی با رهبری اتحاد کمونیستی - سوسیالیستی به نخستوزیری رسید و اسکندر میرزا اولین رئیسجمهور پاکستان شد.
![](https://cdn.statically.io/img/upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/0d/Iskander_Mirza.jpg/154px-Iskander_Mirza.jpg)
سیاست خارجی سهروردی در جهت بهبود روابط گسسته با اتحاد جماهیر شوروی و تحکیم روابط با ایالات متحده و چین پس از سفر اول دولتی به هر کشور بود.[۳۲] سهروردی با اعلام یک برنامه جدید خوداتکایی، ساختن یک ارتش عظیم را آغاز کرد و یک برنامه انرژی هسته ای را در غرب در تلاش برای مشروعیت بخشیدن به مأموریت خود در غرب پاکستان آغاز کرد.[۳۳] تلاشهای سهروردی منجر به برنامه آموزشی آمریکایی برای نیروهای مسلح این کشور شد که با مخالفتهای زیادی در شرق پاکستان مواجه شد. حزب او در پارلمان پاکستان شرقی تهدید کرد که ایالت پاکستان را ترک خواهد کرد. سهروردی همچنین بهطور شفاهی مجوز اجاره تأسیسات مخفی اطلاعات بینسرویس (ISI) در ایستگاه هوایی پیشاور را به سیا برای انجام عملیات در اتحاد جماهیر شوروی صادر کرد.[۳۳]
اختلافات در پاکستان شرقی باعث تشویق بیشتر جدایی طلبی بلوچ شد و رئیسجمهور میرزا در تلاش برای ارعاب کمونیستها در شرق پاکستان دستگیری گسترده کمونیستها و کارگران حزب اتحادیه عوامی را آغاز کرد که به وجهه پاکستان غربی در شرق آسیب زد.[۳۳] قانونگذاران گروه غربی قاطعانه از ایده یک شکل پارلمانی غربی از دموکراسی پیروی کردند، در حالی که پاکستان شرقی تبدیل شدن به یک کشور سوسیالیستی را انتخاب کرد. برنامه واحد و متمرکز کردن اقتصاد ملی بر اساس الگوی شوروی با خصومت و مقاومت زیادی در غرب پاکستان مواجه شد. اقتصاد بخش شرقی به سرعت توسط دولت سهروردی متمرکز شد.[۳۲] مشکلات شخصی بین دو رهبر بنگالی افزایش یافت و به وحدت کشور لطمه زد و باعث شد سهروردی به دلیل نفوذ فزاینده روحانی مولانا بهشانی، اقتدار خود را در حزب خود از دست بدهد.[۳۲] سهروردی با تهدید به اخراج میرزا از سمت خود کنارهگیری کرد و در سال ۱۹۵۷ دوم چوندریگر جانشین او شد.[۳۲] در عرض دو ماه چوندریگار اخراج شد. پس از او سر فیروز نون، که ثابت کرد نخستوزیری ناتوان است، قرار گرفت. حمایت عمومی از مسلم لیگ به رهبری نورالامین شروع به تهدید رئیسجمهور میرزا کرد که به ویژه در غرب پاکستان نامحبوب میشد. در کمتر از دو سال، میرزا چهار نخستوزیر منتخب را برکنار کرد و بهطور فزاینده ای تحت فشار قرار گرفت تا انتخابات جدیدی را در سال ۱۹۵۸ برگزار کند.[۳۴]
۱۹۵۸–۱۹۷۱: اولین دوره نظامی[ویرایش]
۱۹۵۸: حکومت نظامی[ویرایش]
![](https://cdn.statically.io/img/upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/0d/Iskander_Mirza.jpg/150px-Iskander_Mirza.jpg)
[[رده:تاریخ پاکستان]] [[رده:صفحههای با ترجمه بازبینینشده]]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ "Information of Pakistan". 23 July 2010. Archived from the original on 23 July 2010. Retrieved 13 March 2019. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «:0» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ "Was Pakistan sufficiently imagined before independence? – The Express Tribune". The Express Tribune (به انگلیسی). 23 August 2015. Archived from the original on 8 March 2017. Retrieved 8 March 2017.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ Ashraf, Ajaz. "The Venkat Dhulipala interview: 'On the Partition issue, Jinnah and Ambedkar were on the same page'". Scroll.in (به انگلیسی). Archived from the original on 5 December 2016. Retrieved 8 March 2017. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «:1» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ "Independence Through Ages". bepf.punjab.gov.pk. Archived from the original on 7 December 2019. Retrieved 2019-03-13.
- ↑ Singh, Prakash K. (2009). Encyclopaedia on Jinnah (به انگلیسی). Anmol Publications. ISBN 978-8126137794. Archived from the original on 16 January 2023. Retrieved 18 October 2020.
- ↑ "Jinnah after Aurangzeb". Outlook India. 5 February 2022. Archived from the original on 16 January 2023. Retrieved 13 March 2019.
- ↑ Ahmed, Ishtiaq (27 May 2016). "The dissenters". The Friday Times. Archived from the original on 22 March 2021. Retrieved 5 June 2020.
However, the book is a tribute to the role of one Muslim leader who steadfastly opposed the Partition of India: the Sindhi leader Allah Bakhsh Soomro. Allah Bakhsh belonged to a landed family. He founded the Sindh People’s Party in 1934, which later came to be known as ‘Ittehad’ or ‘Unity Party’. ...Allah Bakhsh was totally opposed to the Muslim League’s demand for the creation of Pakistan through a division of India on a religious basis. Consequently, he established the Azad Muslim Conference. In its Delhi session held during April 27–30, 1940 some 1400 delegates took part. They belonged mainly to the lower castes and working class. The famous scholar of Indian Islam, Wilfred Cantwell Smith, feels that the delegates represented a ‘majority of India’s Muslims’. Among those who attended the conference were representatives of many Islamic theologians and women also took part in the deliberations … Shamsul Islam argues that the All-India Muslim League at times used intimidation and coercion to silence any opposition among Muslims to its demand for Partition. He calls such tactics of the Muslim League as a ‘Reign of Terror’. He gives examples from all over India including the NWFP where the Khudai Khidmatgars remain opposed to the Partition of India.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ "'What's wrong with Pakistan?'". Dawn. 13 September 2013. Archived from the original on 9 January 2017. Retrieved 10 January 2017.
However, the fundamentalist dimension in Pakistan movement developed more strongly when the Sunni Ulema and pirs were mobilised to prove that the Muslim masses wanted a Muslim/Islamic state ... Even the Grand Mufti of Deoband, Mufti Muhammad Shafi, issued a fatwa in support of the Muslim League’s demand.
- ↑ Talbot, Ian (1982). "The growth of the Muslim League in the Punjab, 1937–1946". Journal of Commonwealth & Comparative Politics. 20 (1): 5–24. doi:10.1080/14662048208447395.
Despite their different viewpoints all these theories have tended either to concentrate on the All-India struggle between the Muslim League and the Congress in the pre-partition period, or to turn their interest to the Muslim cultural heartland of the UP where the League gained its earliest foothold and where the demand for Pakistan was strongest.
- ↑ Dhulipala, Venkat (2015). Creating a New Medina: State Power, Islam, and the Quest for Pakistan in Late Colonial North India. Cambridge University Press. p. 496. شابک ۹۷۸−۱۳۱۶۲۵۸۳۸۵. "The idea of Pakistan may have had its share of ambiguities, but its dismissal as a vague emotive symbol hardly illuminates the reasons as to why it received such overwhelmingly popular support among Indian Muslims, especially those in the 'minority provinces' of British India such as U.P."
- ↑ Talbot, Ian (2009). "Partition of India: The Human Dimension". Cultural and Social History. 6 (4): 403–410. doi:10.2752/147800409X466254.
Mountbatten had intended to resurrect the Cabinet Mission proposals for a federal India. British officials were unanimously pessimistic about a Pakistan state’s future economic prospects. The agreement to an Indian Union contained in the Cabinet Mission proposals had been initially accepted by the Muslim League as the grouping proposals gave considerable autonomy in the Muslim majority areas. Moreover, there was the possibility of withdrawal and thus acquiring Pakistan by the backdoor after a ten year interval. The worsening communal situation and extensive soundings with Indian political figures convinced Mountbatten within a month of his arrival that partition was, however, the only way to secure a speedy and smooth transfer of power.
- ↑ White (2012).
- ↑ Wolpert (2006)
- ↑ Sardesai (2007).
- ↑ "K. Z. Islam, 2002, The Punjab Boundary Award, Inretrospect". Archived from the original on 17 January 2006.
- ↑ Partitioning India over lunch, Memoirs of a British civil servant Christopher Beaumont بایگانیشده در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine. BBC News (10 August 2007).
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Khalidi, Omar (1 January 1998). "From Torrent to Trickle: Indian Muslim Migration to Pakistan, 1947—97". Islamic Studies. 37 (3): 339–352. JSTOR 20837002. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «auto» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Ahmed, Ishtiaq. "The Punjab Bloodied, Partitioned and Cleansed". Archived from the original on 9 August 2017. Retrieved 10 August 2017.
- ↑ Butt, Shafiq (24 April 2016). "A page from history: Dr Ishtiaq underscores need to build bridges". Archived from the original on 10 August 2017. Retrieved 10 August 2017.
- ↑ Talbot, Ian (1993). "The role of the crowd in the Muslim League struggle for Pakistan". The Journal of Imperial and Commonwealth History. 21 (2): 307–333. doi:10.1080/03086539308582893.
Four thousand Muslim shops and homes were destroyed in the walled area of Amritsar during a single week in March 1947. Were these exceptions which prove the rule? It appears that casualty figures were frequently higher when Hindus rather than Muslims were the aggressors.
- ↑ Talbot, Ian (2009). "Partition of India: The Human Dimension". Cultural and Social History. 6 (4): 403–410. doi:10.2752/147800409X466254.
The number of casualties remains a matter of dispute, with figures being claimed that range from 200,000 to 2 million victims.
- ↑ "Murder, rape and shattered families: 1947 Partition Archive effort underway". Dawn. 13 March 2015. Archived from the original on 14 February 2017. Retrieved 14 January 2017.
There are no exact numbers of people killed and displaced, but estimates range from a few hundred thousand to two million killed and more than 10 million displaced.
- ↑ Brass, Paul R. (2003). "The partition of India and retributive genocide in the Punjab, 1946–47: means, methods, and purposes" (PDF). Journal of Genocide Research. Carfax Publishing: Taylor and Francis Group. pp. 81–82 (5(1), 71–101). Archived from the original (PDF) on 19 March 2015. Retrieved 16 August 2014.
In the event, largely but not exclusively as a consequence of their efforts, the entire Muslim population of the eastern Punjab districts migrated to West Punjab and the entire Sikh and Hindu populations moved to East Punjab in the midst of widespread intimidation, terror, violence, abduction, rape, and murder.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ "Government of Prime Minister Liaquat Ali Khan". Story of Pakistan press (1947 Government). June 2003. Archived from the original on 7 April 2013. Retrieved 17 April 2013. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «Story of Pakistan press (1947 Government)» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ "BBC – History – Historic Figures: Mohammad Ali Jinnah (1876–1948)". BBC. Archived from the original on 21 November 2016. Retrieved 20 December 2016.
Jinnah became the first governor general of Pakistan, but died of tuberculosis on 11 September 1948.
- ↑ Dhulipala, Venkat (2015). Creating a New Medina: State Power, Islam, and the Quest for Pakistan in Late Colonial North India. Cambridge University Press. p. 489. ISBN 978-1-316-25838-5. Archived from the original on 2017-01-18. Retrieved 2017-03-23.
Similarly, Usmani asked Pakistanis to remember the Qaid's ceaseless message of Unity, Faith and Discipline and work to fulfil his dream to create a solid bloc of all Muslim states from Karachi to Ankara, from Pakistan to Morocco. He [Jinnah] wanted to see the Muslims of the world united under the banner of Islam as an effective check against the aggressive designs of their enemies
- ↑ "See: Iran-Pakistan relations".
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ Yasser Latif Hamdani (22 February 2010). "Jinnah And Urdu-Bengali Controversy". Pakistan Tea House. Archived from the original on 16 March 2013. Retrieved 17 April 2013.
- ↑ Administration. "Khawaja Nazimuddin Becomes Governor General". Administration. Archived from the original on 30 March 2017. Retrieved 23 March 2017.
- ↑ "One Unit Program". One Unit. June 2003. Archived from the original on 11 April 2013. Retrieved 17 April 2013.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامAnthem
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ ۳۲٫۲ ۳۲٫۳ staff (July 2003). "Government of Suhrawardy". HS Suhrawardy (Story of Pakistan). Archived from the original on 5 April 2013. Retrieved 17 April 2013. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «HS Suhrawardy (Story of Pakistan)» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ Hamid Hussain. "Tale of a love affair that never was: United States-Pakistan Defence Relations". Hamid Hussain, Defence Journal of Pakistan. Hamid Hussain, Defence Journal of Pakistan. Archived from the original on 4 March 2012. Retrieved 12 February 2012. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «Hamid Hussain, Defence Journal of Pakistan» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Administration and Staff (1 January 2003). "Presidency of Mirza". Presidency of Mirza. Archived from the original on 5 April 2013. Retrieved 17 April 2013.